به گزارش خبرورزشی، در هفته نخست در هر ۷۲ دقیقه یک گل به ثمر رسیده که این بیش از دوبرابر استاندارد جهانی است. در حال حاضر و در لیگهای معتبر دنیا معدل گل در هر بازی ۳ گل است و به طور میانگین هر ۳۰ دقیقه یک بار توپ از خط دروازهها عبور میکند.
این در حالی است که برخی مربیان و تحلیلگران فوتبال بازی دفاعی تیم ملی را مورد نکوهش قرار میدهند و میگویند تیم ملی باید تهاجمی بازی کند. به طور مثال فصل گذشته هومن افاضلی که با تیم نفت تهران به رقابتهای فوتبال قهرمانی دسته اول باشگاههای کشور سقوط کرد میگوید سرمربی تیم ملی رؤیا میفروشد و از سویی امیر قلعهنویی، سرمربی تیم سپاهان هم بر این باور است که تیم ملی باید در جام جهانی کمی تهاجمیتر بازی میکرد و اگر تهاجمیتر بازی میکرد پیروز میشد و صعود میکرد. بیشک این دیدگاهها هم قابل احترام است، اما باید گفت: یکسری انتقادات به بازیهای باشگاهی هم وارد است.
اینطور نیست که اذعان کنیم، چون هفته اول بود بازیها باید کمگل برگزار میشد و تیمها هیچ شناختی از هم نداشتند! اتفاقاً در همین هفته اول بازی خوب و پرگل هم داشتیم مثل بازی فولاد- پارس جنوبی جم. تازه در این بازی یک ضربه پنالتی هم هدر رفت. در غیر این صورت ۴ گل داشت.
از همه مهمتر تیم ملی برای بازی تدافعی بهانه داشت. حریفان تیم ملی تیمهای قدر جهان بودند، قهرمان آفریقا، قهرمان اروپا و قهرمان جهان. برابر این تیمها نه فقط ما بلکه همه تیمها دفاعی بازی کردند. روسیه که میزبان جام جهانی بود و از حمایت تماشاگر بهره میبرد برابر اسپانیا چطور بازی کرد؟ مگر غیر از این بود که ۱۲۰ دقیقه دفاع کرد و در نهایت در ضربات پنالتی پیروز شد. یا کرهجنوبی برابر آلمان که با ارائه بازی تدافعی ۲ بر صفر پیروز شد.
اما بهانه تیمهای لیگ برتری چیست؟ آیا در لیگ برتر ما تیم اسپانیا و ایران داریم؟ نه و فاصله بین تیمها خیلی نزدیک است و به همین بهانه ۳ بازی هفته نخست بدون گل به پایان رسید. اینها بدین معنی است که تیمها در فوتبال ایران بسیار به هم نزدیک هستند و از سویی محتاط فوتبال میکنند. شاید به این خاطر که ارزیابیها در ایران فقط با نتیجه انجام میشود و سبک بازی اصلاً اهمیتی ندارد.
یک سیستم اشتباه که در فوتبال ایران غول شد
برخی تیمها با سیستم ۱-۳-۲-۴ بازی میکنند. سیستمی که البته شناور است و خیلی از تیمها به آن خو گرفتهاند. به این خاطر که اگر این سیستم به خوبی در زمین بازی اجرایی شود سیستم خوبی هم برای دفاع و هم حمله است. به واقع در هر دو فاز تیم به اندازه کافی بازیکن خواهد داشت، اما برخی از تیمها در حالی با این شیوه بازی میکنند که ابزار لازم را در اختیار ندارند.
به طور مثال در این شیوه تیم باید حتماً در کنارهها مدافع سرعتی داشته باشد و در هر حمله یکی از این دو به نوبت اورلپ بزند تا حمله از کنارهها شکل بگیرد در غیر این صورت سیستم کارایی خود را در حمله از دست خواهد داد. در هفته نخست دیدیم یک تیم پرطرفدار در حالی با این شیوه بازی کرد که نه مدافع راستش سرعتی بود و نه مدافع چپش.
از همه مهمتر در این سبک دو هافبک تدافعی نباید روی یک خط بازی کنند و حتماً باید یکی از این دو هافبک گرایش تهاجمی داشته باشد در غیر این صورت باز هم این سیستم اثرگذاری اش را در حمله از دست خواهد داد.
همچنین برای اجرای این سبک از بازی باید از وجود مهاجمان در بالها استفاده کنید. اگر بالها تنها هافبک باشند کمکی به تیم در فاز حمله نخواهند کرد. به طور مثال علیرضا جهانبخش در فوتبال ما بال راست است. بال راستی که مهاجم است و به همین بهانه آقای گل لیگ برتر هلند شد.
اگر تیمی از این مهرهها بهره نمیبرد بازی با شیوه ۱-۳-۲-۴ یک اشتباه محض است. در این صورت تیم به جای اینکه در فاز حمله هم به اندازه فاز دفاعی قوی باشد به یک تیم کاملاً تدافعی تبدیل میشود.
به یاد داشته باشید تیم ملی با وجود بازی دفاعی در روسیه در هر سه بازی موقعیت خوبی برای گلزنی به دست آورد که اگر از موقعیتها استفاده میکرد در جریان بازیها بیشتر از یک پیروزی به دست میآورد.
در این شیوه از بازی تیم در دفاع دستکم ۷ بازیکن خواهد داشت. یک دروازهبان، چهار مدافع و دو هافبک تدافعی. در زمان حمله یکی از دو مدافعان کناری به همراه یکی از هافبکهای تدافعی باید در منطقه یکسوم دفاعی حریف دیده شوند تا تیم در حمله دستکم ۶ بازیکن داشته باشد. تیمی که این خصوصیت را ندارد همان بهتر که با این شیوه بازی نکند.
۴-۴-۲ لوزی، ۲-۴-۴ خطی، ۱-۴-۱-۴ و دهها سیستم دیگر هم برای بازی وجود دارند و هر تیمی باید متناسب با مهرههایی که در اختیار دارد شیوه بازی را تعریف کند. در غیر این صورت قالب تعریف کردن برای بازیکنان و قرار دادن آنها در این شیوه از بازی یک اشتباه بزرگ و نابخشودنی است.
از همه مهمتر یک اصل مهم در فوتبال وجود دارد؛ این سیستم نیست که منجر به پیروزی و منجر به باخت میشود بلکه نحوه عملکرد تیم در زمین است که رأی به پیروزی میدهد، اما در سیستم مورد اشاره اگر قرار به جدا شدن بازیکنان از خط دفاعی نباشد نتیجه به دست نخواهد آمد و تیمی که با این سبک بازی میکند در نهایت ره به جایی نخواهد برد.
شاید که باید ذهنیتها تغییر کند. موفقیت با پیروزی به دست میآید و پیروزی هم در گروی گلزنی است و گلزنی با بازی تهاجمی به دست میآید.
تیمهای لیگ برتری ما که به تیم ملی انتقاد میکنند خود باید در عمل به گونه دیگری بازی کنند. همانطور که تیم ملی از فوتبال باشگاهی بهره میبرد توأمان فوتبال باشگاهی باید به تیم ملی ایده بدهد. اگر لیگ برتر ما تهاجمیتر شود طبیعتاً روی تیم ملی هم تأثیر مثبت خواهد گذشت.
برای انتقاد به سبک بازی تیم ملی مصاحبه کردن لازم نیست و همین که تیمها دست به بازی تهاجمی بزنند کافی است. در این صورت کیروش برای بازی تهاجمی ترغیب میشود، بازیکنانی که مدام در بازیهای لیگ برتر رو به جلو بازی میکنند دیگر قادر نخواهند بود در تمرینات و بازیهای تیم ملی عقب بنشینند و از دروازه دور بمانند. با این فوتبال دفاعی از سوی تیمهای لیگ برتری گلایهای به تیم ملی و کیروش وارد نیست.
این در حالی است که برخی مربیان و تحلیلگران فوتبال بازی دفاعی تیم ملی را مورد نکوهش قرار میدهند و میگویند تیم ملی باید تهاجمی بازی کند. به طور مثال فصل گذشته هومن افاضلی که با تیم نفت تهران به رقابتهای فوتبال قهرمانی دسته اول باشگاههای کشور سقوط کرد میگوید سرمربی تیم ملی رؤیا میفروشد و از سویی امیر قلعهنویی، سرمربی تیم سپاهان هم بر این باور است که تیم ملی باید در جام جهانی کمی تهاجمیتر بازی میکرد و اگر تهاجمیتر بازی میکرد پیروز میشد و صعود میکرد. بیشک این دیدگاهها هم قابل احترام است، اما باید گفت: یکسری انتقادات به بازیهای باشگاهی هم وارد است.
اینطور نیست که اذعان کنیم، چون هفته اول بود بازیها باید کمگل برگزار میشد و تیمها هیچ شناختی از هم نداشتند! اتفاقاً در همین هفته اول بازی خوب و پرگل هم داشتیم مثل بازی فولاد- پارس جنوبی جم. تازه در این بازی یک ضربه پنالتی هم هدر رفت. در غیر این صورت ۴ گل داشت.
از همه مهمتر تیم ملی برای بازی تدافعی بهانه داشت. حریفان تیم ملی تیمهای قدر جهان بودند، قهرمان آفریقا، قهرمان اروپا و قهرمان جهان. برابر این تیمها نه فقط ما بلکه همه تیمها دفاعی بازی کردند. روسیه که میزبان جام جهانی بود و از حمایت تماشاگر بهره میبرد برابر اسپانیا چطور بازی کرد؟ مگر غیر از این بود که ۱۲۰ دقیقه دفاع کرد و در نهایت در ضربات پنالتی پیروز شد. یا کرهجنوبی برابر آلمان که با ارائه بازی تدافعی ۲ بر صفر پیروز شد.
اما بهانه تیمهای لیگ برتری چیست؟ آیا در لیگ برتر ما تیم اسپانیا و ایران داریم؟ نه و فاصله بین تیمها خیلی نزدیک است و به همین بهانه ۳ بازی هفته نخست بدون گل به پایان رسید. اینها بدین معنی است که تیمها در فوتبال ایران بسیار به هم نزدیک هستند و از سویی محتاط فوتبال میکنند. شاید به این خاطر که ارزیابیها در ایران فقط با نتیجه انجام میشود و سبک بازی اصلاً اهمیتی ندارد.
یک سیستم اشتباه که در فوتبال ایران غول شد
برخی تیمها با سیستم ۱-۳-۲-۴ بازی میکنند. سیستمی که البته شناور است و خیلی از تیمها به آن خو گرفتهاند. به این خاطر که اگر این سیستم به خوبی در زمین بازی اجرایی شود سیستم خوبی هم برای دفاع و هم حمله است. به واقع در هر دو فاز تیم به اندازه کافی بازیکن خواهد داشت، اما برخی از تیمها در حالی با این شیوه بازی میکنند که ابزار لازم را در اختیار ندارند.
به طور مثال در این شیوه تیم باید حتماً در کنارهها مدافع سرعتی داشته باشد و در هر حمله یکی از این دو به نوبت اورلپ بزند تا حمله از کنارهها شکل بگیرد در غیر این صورت سیستم کارایی خود را در حمله از دست خواهد داد. در هفته نخست دیدیم یک تیم پرطرفدار در حالی با این شیوه بازی کرد که نه مدافع راستش سرعتی بود و نه مدافع چپش.
از همه مهمتر در این سبک دو هافبک تدافعی نباید روی یک خط بازی کنند و حتماً باید یکی از این دو هافبک گرایش تهاجمی داشته باشد در غیر این صورت باز هم این سیستم اثرگذاری اش را در حمله از دست خواهد داد.
همچنین برای اجرای این سبک از بازی باید از وجود مهاجمان در بالها استفاده کنید. اگر بالها تنها هافبک باشند کمکی به تیم در فاز حمله نخواهند کرد. به طور مثال علیرضا جهانبخش در فوتبال ما بال راست است. بال راستی که مهاجم است و به همین بهانه آقای گل لیگ برتر هلند شد.
اگر تیمی از این مهرهها بهره نمیبرد بازی با شیوه ۱-۳-۲-۴ یک اشتباه محض است. در این صورت تیم به جای اینکه در فاز حمله هم به اندازه فاز دفاعی قوی باشد به یک تیم کاملاً تدافعی تبدیل میشود.
به یاد داشته باشید تیم ملی با وجود بازی دفاعی در روسیه در هر سه بازی موقعیت خوبی برای گلزنی به دست آورد که اگر از موقعیتها استفاده میکرد در جریان بازیها بیشتر از یک پیروزی به دست میآورد.
در این شیوه از بازی تیم در دفاع دستکم ۷ بازیکن خواهد داشت. یک دروازهبان، چهار مدافع و دو هافبک تدافعی. در زمان حمله یکی از دو مدافعان کناری به همراه یکی از هافبکهای تدافعی باید در منطقه یکسوم دفاعی حریف دیده شوند تا تیم در حمله دستکم ۶ بازیکن داشته باشد. تیمی که این خصوصیت را ندارد همان بهتر که با این شیوه بازی نکند.
۴-۴-۲ لوزی، ۲-۴-۴ خطی، ۱-۴-۱-۴ و دهها سیستم دیگر هم برای بازی وجود دارند و هر تیمی باید متناسب با مهرههایی که در اختیار دارد شیوه بازی را تعریف کند. در غیر این صورت قالب تعریف کردن برای بازیکنان و قرار دادن آنها در این شیوه از بازی یک اشتباه بزرگ و نابخشودنی است.
از همه مهمتر یک اصل مهم در فوتبال وجود دارد؛ این سیستم نیست که منجر به پیروزی و منجر به باخت میشود بلکه نحوه عملکرد تیم در زمین است که رأی به پیروزی میدهد، اما در سیستم مورد اشاره اگر قرار به جدا شدن بازیکنان از خط دفاعی نباشد نتیجه به دست نخواهد آمد و تیمی که با این سبک بازی میکند در نهایت ره به جایی نخواهد برد.
شاید که باید ذهنیتها تغییر کند. موفقیت با پیروزی به دست میآید و پیروزی هم در گروی گلزنی است و گلزنی با بازی تهاجمی به دست میآید.
تیمهای لیگ برتری ما که به تیم ملی انتقاد میکنند خود باید در عمل به گونه دیگری بازی کنند. همانطور که تیم ملی از فوتبال باشگاهی بهره میبرد توأمان فوتبال باشگاهی باید به تیم ملی ایده بدهد. اگر لیگ برتر ما تهاجمیتر شود طبیعتاً روی تیم ملی هم تأثیر مثبت خواهد گذشت.
برای انتقاد به سبک بازی تیم ملی مصاحبه کردن لازم نیست و همین که تیمها دست به بازی تهاجمی بزنند کافی است. در این صورت کیروش برای بازی تهاجمی ترغیب میشود، بازیکنانی که مدام در بازیهای لیگ برتر رو به جلو بازی میکنند دیگر قادر نخواهند بود در تمرینات و بازیهای تیم ملی عقب بنشینند و از دروازه دور بمانند. با این فوتبال دفاعی از سوی تیمهای لیگ برتری گلایهای به تیم ملی و کیروش وارد نیست.

